کاروند پارسی

ساخت وبلاگ
براهنی گرچه در سیاست و نقد ستیهنده بود و زبانی گزنده داشت اما در عشق و نگارش تجربۀ عشقی، منفعل و بی اراده و اثرپذیر است. منِ شاعرانه‌اش در تغزل با معشوق، برگ کاهی است در مصاف تندباد. این وادادگی و انفعال را بیش از هر چیز با فعل سببی برای متکلم وحده (من) می‌بینیم. دلبستگی فراوانش به کاربرد فعل سببی حاکی از مدهوشی او در برابر معشوق زیباست؛ کاربردهای نامأنوس فعل سببی او، بیش از دیگر تکنیک زبانی وی توجه خوانندگان و منتقدانش را به خود جلب کرده است. این سطور را بخوانید:▫️یادگارم کن به دیوارهای هیچ و بنویسانم▫️حالا نگو که شهر مرا آفتاب می‌رواند/ یک زن نمی‌رواند/ مرا به او بخواهانید / شخصا مرا نمی‌خواهد▫️می‌آورانی‌ام در پیش خویش / و بعد از خویش می‌روانی‌ام/ دیگر چه چیز برایم مانده به جز این که می‌دوانی‌ام، می‌آورانی‌ام و می‌روانی‌ام ؟(شکستن در چهارده قطعۀ نو برای رؤیا و عروسی و مرگ؛ آذر 1372)▫️من را بیاوران/ من را بخوابان▫️بی دغدغه مرا بمیران / این جا / همین جا▫️من اهل هند رفتن و این حرف ها نیستم تو هند را بیاوران این جا همین جا▫️حالا من می‌تراوم دستی مرا به سوی هیچ چیز می‌تراواند▫️او کیست ؟ / آن کسی که مرا می‌گویاند ؟▫️ای آوراننده ! ای آورانندگی من را / دیگر نیاورانپسوند«اندن/ انیدن» برای بیان نقش یک فاعل بیرونی در ایجاد حالتی یا رخدادی در فعل فارسی به کار می‌رود. در جملۀ "بچه خوابید" خوابیدن حالتی است که در وجود فاعل رخ می‌دهد؛ اما در جملۀ "مادر بچه را خواباند" یک عامل دیگر از بیرون سبب انجام فعل در بچه می‌شود. این ساخت را "فعل سببی" یا  "فعل واداری" می‌گویند یعنی فاعل دیگری، فاعل را به انجام فعل وا می‌دارد.براهنی این ساخت سببی را بسیار به کار بسته و با آن معناهایی از زبان را کاروند پارسی...
ما را در سایت کاروند پارسی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : karsia بازدید : 108 تاريخ : دوشنبه 2 خرداد 1401 ساعت: 21:44